سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و مناجات با پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم

شاعر : وحید محمدی
نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : ترکیب بند

بـاید تو را بـالاتـر از بـالا صدا کرد            باید تو را والای بـی‌هـمتا صـدا کرد
ای رحــمـة لـلـعـالــمـیـن مـا مـحـمـد            ای بی‌کران باید تو را دریا صدا کرد


ثبت است بر طـاق فـلـک نـام بلـندت            مثل خـدا بـاید تو را یکـتـا صدا کرد

ما حلقه بر گوشیم پس یعـنی هـمیشه            مولای من باید تو را مولا صدا کرد
نام تو نـقـش خـاتـم پـیـغـمـبـران بـود            باید تو را «یس» تو را «طه» صدا کرد
از بـین لب‌هایت هـزاران مـاه بـارید            هر بار که زهرا تو را بابا صدا کرد
بر موج غم نوح نبی، موسی به دریا            نام تو را وقت عروج عیسی صدا کرد

نـام تو حـلال تـمـام مـشـکـلات است
راه نجـات مـؤمـنین و مـؤمنات است

از جـملۀ پیـغـمبران سر می‌شوی تو            یعنی که از خلقت فراتر می‌شوی تو
تـو خـاتـم پـیـغــمـبـرانـی یـا مـحــمّـد            با حـاصل آن‌هـا بـرابـر می‌شـوی تو
وقتی خـدا زهـرا به تو بخـشید یعـنی            سر رشتـۀ آیـات کـوثـر می‌شـوی تو
«معـراج تازه ابـتدای راهتان است»            بـین حـرا وقـتی پیـمبـر می‌شـوی تو
در کـوچه‌های قـلب ما با خـنده‌هـایت            پرواز تا خـورشید را پر می‌شوی تو
آقا هنوز عطرت میان شهر جاری‌ست            با سیب زهـرایی معـطر می‌شوی تو
جان تو و جان علی نفسی است واحد            وقتی که با حـیدر برادر می شوی تو

نام علی وقتی که از نامت جدا نیست
گاهی محمد را علی گفتن خطا نیست

 

همتایت ای والای بی‌هـمتا عـلی بود            مولای مولا تو، به ما مولا علی بود
بـالاتـر از بـالاتـر از بـالا تـو بـودی            بـالاتـر از بـالاتـر از بـالا عـلی بـود
زیـباتر از زیـباتر از زیـبا تو بـودی            زیبـاتر از زیبـاتر از زیـبا عـلی بود
ما از لب حق گوی تو این را شنیدیم            چرخیده حق دور علی، هر جا علی بود
این نور را بعد از تو حتی کور هم دید            حق با علی حق با علی حق با علی بود
وقـت جـدایی در شب مـعـراج حـتی            ذکر خـدا هم با رسولـش یا عـلی بود
در چـین پـیـشانـیت غـم پـیـدا نمی‌شد            در لشکـر تو یا محـمـد، تا عـلی بود

شکـر خـدا نام عـلی ذکـر لب ماست
عشق علی و فـاطمه نان شب ماست

عشق تو در جان علی، در جان زهراست            عشق تو ایمان علی، ایمان زهراست
ای سر لـولا بـین لبـخـند تو مـسـتور            مستور لبخند تو در رضوان زهراست
نـور خـدا جـاری‌ست در پـیـشانی تو            روی تو بـدر کامل تـابـان زهـراست
یک قطره از آب وضویت را گرفتیم            دیـدیـم آری، کـوثـر قـرآن زهـراست
خـیلی گـرفـتارم ولی این بـار را هـم            آقا قـبولم کن، بگو مهمان زهـراست
وقـتی شـما مـهـمان زهـرائـیـد یعـنی            امیـد عـالـم سفـره احـسان زهـراست
قـبـر شهـید بی‌پـلاک خـفـته در رمل            پائـین پـای تـربت پـنـهـان زهـراست

بـاید که بر بـالای هر مـنـبر بگـوئیم
تو یـادمـان دادی به او مـادر بگـوئیم

نقد و بررسی